معنی اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه ,, معنی اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه پ, معنی اmcbj، oma kxi lcbj، fا cyfت omcbj، gvت fcbj اx vاnri، kxi، zuk، ]اajd، vmr، cyfت، اaتiا، kxi ,, معنی اصطلاح اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه ,, معادل اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه ,, اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه , چی میشه؟, اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه , یعنی چی؟, اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه , synonym, اوردن، خوش مزه کردن، با رغبت خوردن، لذت بردن از ذائقه، مزه، طعم، چاشنی، ذوق، رغبت، اشتها، مزه , definition,